بیایید از همین ابتدا بر اساس یک فرض با هم جلو برویم. آن فرض هم این است که تیم ملی فوتبال ایران قهرمان جام ملت های آسیا 2023 شده و شاگردان امیر قلعه نویی موفق شده اند طلسم 47 سال ناکامی در این جام را بشکنند و با مدال طلا به وطن باز گردند.
به نظر شما بعد از این قهرمانی فرضی، چه اتفاقی در فوتبال کشور خواهد افتاد؟ احتمالا وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال باد به غبغب خواهند انداخت و با غرور و اعتماد به نفس، از کیفیت بالای عملکرد مدیریتی خود خواهند گفت و پز این قهرمانی را خواهند داد. کادرفنی تیم ملی هم احتمالا از دانش روزافزون و بالای کادر ایرانی خواهند گفت و از اجحاف هایی که در حق شان طی این سال ها شده بود سخن می گویند و خود را با بهترین های جهان مقایسه می کنند. بازیکنان هم احتمالا در جلوی پرده، قراردادهای بیشتری از باشگاه هایشان طلب می کنند چرا که قهرمانی در آسیا آن ها را گران تر از قبل می کند و در پشت پرده احتمالا در جست و جوی معافیت سربازی و حواله جدید برای خودروهایی لوکس تر از آن چه الان دارند، خواهند بود.
از دنیای فرضی فوق خارج شویم و به عالم واقع برگردیم. جام ملت ها از جمعه شب در قطر آغاز شده و ایران هم به زودی کار خود را در این رقابت ها شروع خواهد کرد. بیایید واقع گرایانه به این رویداد نگاه کنیم؛ آیا ایران شانس قهرمانی در جام ملت ها را دارد؟ پاسخ قطعا مثبت است چرا که تیم ملی ستاره های ارزشمند و با کیفیتی دارد که ایران را چند سر و گردن از بسیاری از رقبا بالاتر می برد و جدای از این بحث، در زمین مسابقه هم هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. اما جا دارد که این سوال مهم را از خود بپرسیم که در صورت بروز این قهرمانی، چه چیزی بیش از خوشحالی مقطعی و کوتاه مدت بخشی از جامعه به فوتبال ایران اضافه خواهد شد؟
حالا از زاویه ای دیگر به مسئله نگاه کنیم. فوتبال ایران در حال حاضر بیشتر به چیزی احتیاج دارد؟ به قهرمانی در جام ملت ها یا به ترمیم و ایجاد زیرساخت های لازم برای رشد و پیشرفت فوتبالش؟ آیا این قهرمانی احتمالی و فرضی، باعث نخواهد شد تا تمام ضعف ها و مشکلات و نقایصی که همه از آن آگاه هستند و بارها و بارها به شکل های مختلف بیان شده و اینجا دیگر جای تکرار آن نیست، پشت آن جام بزرگ نقره ای رنگ پنهان شود؟ آیا از فردای این قهرمانی فرضی، پاسخ هر انتقادی به کادر مدیریتی و کادر فنی فوتبال ایران این نخواهد بود که «ما قهرمان آسیا شده ایم، پس بهترین هستیم»؟
بیایید حالا چند مصداق را با هم مرور کنیم. کره جنوبی از 1960 به این سو، قهرمان آسیا نشده است. این آمار باورنکردنی است اما باور کنید.حسرت آن ها برای قهرمانی، حتی از ایران هم طولانی تر است چرا که ایران آخرین بار در 1976 قهرمان شده. عربستان هم مثال دیگری می تواند باشد. آن ها از 1996 به این سو طعم قهرمانی در جام ملت ها را نچشیده اند. اما عقب مانده تلقی می گردند؟ آیا غیر از این است که بر فرض قهرمانی ایران در این دوره از مسابقات، باز هم این فوتبال کره جنوبی و عربستان است که کیلومترها از فوتبال ایران جلوتر خواهد بود؟ یونان در سال 2004 و عراق در 2007، قهرمانی در قاره های خود را تجربه کردند. قهرمانی هایی که حاصل برتری سیستماتیک و برنامه ریزی های بلندمدت فوتبالی نبود بلکه از دل اتفاقات درون مستطیل سبز رقم خورد. اما بعد از آن چه اتفاقی برای فوتبال این دو کشور افتاد؟ پیشرفت خاصی را تجربه کردند یا حتی همان قهرمانی و نتیجه خوب در یک تورنمنت، استمرار پیدا کرد؟
می توان در پایان گفت که در فوتبال نتیجه مهم است اما آن چه که از نتیجه مهم تر است، ساختار و روش و تفکر و امکانات حرفه ای است که ما الان واقعا از آن بی بهره ایم و حتی 10 قهرمانی در جام ملت ها و جام جهانی هم نمی تواند این موارد را برای ما به ارمغان بیاورد. می توان امیدوار بود که روزی برسد که ساختار و امکانات حرفه ای در فوتبال ایران جا بیفتد و در کنار آن، نتایج درخشان هم گرفته شود. این احتمالا ایده آل ترین نسخه است و ژاپن هم بی تردید مصداق بارز آن. چیزی که ما فعلا حالاحالاها با آن فاصله داریم.
254 251