بهار کتابخوانی| در گفتوگو با آنا مطرح شد؛
قطره داستان «تو راه برگشت را بلدی؟» مثل آدمها، وقتی که متولد میشود جایی که از آن آمده را فراموش میکند و این کار برگشت را برایش سخت میکند تا اینکه درون این به امام مسیر میرسد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم وفناوری آنا، دوازدهمین کتاب تولید شده در بخش کودک نشر محیی با عنوان «تو راه برگشت را بلدی؟» نوشتهٔ فاطمه مقدسزاده کرمانی و با تصویرگری علیرضا لباده به زودی منتشر خواهد شد.
ماجرای «تو راه برگشت را بلدی» که برای کودکان بالاتر از ۷ سال نوشته شده، داستان کوششهای قطرهای است که دنبال دریا میگردد، دریا جواب تمام سوالها را میداند و راه برگشت را بلد است، اما پیدا کردن دریا سخت است. در نهایت قطره میفهمد جایی که میخواهد برگردد هرچقدر بزرگتر و مهمتر میشود، سختتر خواهد بود و تلاش بیشتری میطلبد!
کتابهای کودک انتشارات محیی که از مطالب سخنان حجت الاسلام محمدشجاعی وام گرفته و منتشر میشوند، اتفاق جدیدی در حوزه کتاب کودک به شمار میروند و مبانی انسان شناسی و راه شناسی و شناخت دنیا وآخرت و در یک کلام فلسفه اسلامی را در قالب کتابهای جذاب با کیفیت و تصاویرعالی و زیبا به کودکان میآموزند.
به مناسبت انتشار این کتاب با سیدحاتمه سیدزاده مدیر بخش کودک و نوجوان مؤسسه منتظران منجی گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید:
خانم سیدزاده، درباره موضوع کتاب جدید نشرتان یعنی کتاب «تو راه برگشت را بلدی» توضیح میدهید؟
کتاب «تو راه برگشت را بلدی» به مفهومی در مفاهیم فلسفه اسلامی اشاره دارد به نام راهشناسی. راهشناسی از حدیث امام علی (ع) وام گرفته شده است که از کجا آمدم در کجا قرار دارم و به کجا میخواهم بروم. به این مفاهیم در فلسفه و به خصوص فلسفه شیعی و اسلامی پرداخته میشود.
راه شناسی چه اهمیتی دارد و چه کمکی به زندگی ما میکند؟
دانستن این علم و آگاه بودن به این خودشناسی بسیار زیاد در شادی و آرامش در زندگی و رسیدن به هدف خلقت مؤثر است. اگر ما ندانیم که از کجا آمدهایم یعنی مبدأ آمدنمان کجا است، اتفاقی که معمولاً برخورد با این سؤال اتفاق میافتد این است که ما انسان را از لحظه تولد دنیا انسان محسوب میکنیم.
بنابراین صرفاً برای این انسانی که به دنیا متولد شده و یک روز قرار هست از دنیا برود، در همین بازه تولد تا مرگ کار و محتوا تولید میکنیم. درحالی که انسان مبدأ دارد که از آن جا آمده و آن مربوط به حیات زمینی نیست و مقصدی دارد که آن هم به حیات زمینی مربوط نمیشود و دوباره باید به آن جا برگردد.در نتیجه، زندگی امروزش را باید بر اساس آن مبدأ و مقصد بچیند و هماهنگ کند و برای آن برنامهریزی کند این مسئله راه شناسی چیزی است که در این کتاب به آن پرداختهشده است.
چه طور از این مفهوم بلند و عمیق فسلفی برای کودکان گفتید که سخت هم نباشد؟
با یک داستان ساده. ما در این کتاب با داستان یک قطره مواجه هستیم که از آسمان یعنی از آغوش مادرش چکیده و وارد زمینشده و دوباره میخواهد این مسیر را برگردد ولی مثل همه کسانی که وارد دنیا میشوند با مشکل فراموشی مواجهه شده است. یعنی وقتی آمده و زیباییهای دنیایی که به آن متولد شده یعنی دریا را دیده و اتفاقاتی که برای او افتاده، باعث شده که این مسیر را فراموش کند.
قطره این داستان مثل آدمها، جایی که از آن آمده را وقتی که متولد میشود فراموش میکند و این کار برگشت را برایش سخت میکند تا اینکه درون این مسیر میرسد به امام. امام که درون این داستان نمادین دریا است. قطره دریا را پیدا و با دریا ارتباط برقرار میکند و وقتی که آرام میگیرد و میتواند با دریا ارتباط برقرار کند، راه برگشتن به آغوش مادر خودش و اصل خودش را هم پیدا میکند.
به نظر میرسد این داستان در عین اینکه ساده است، چندان هم کودکانه نیست و مخاطب بزرگسال هم میتواند از آن بهره ببرد؟
این داستان از آن داستانهایی است که فقط برای کودکان نوشته نشده است. چون مفاهیم فلسفی فقط برای کودکان نیست این خاصیت تمامی داستانهای فلسفی است که فقط با یک قشر خاص مثل کودکان سر و کار ندارد، هرچند که درک جهان را برای کودکان آسانتر میکند، اما مخاطبش فقط کودکان نیستند و هر انسان آزادهای که دنبال کشف راه و مسیر خودش میتواند از این داستان استفاده کند.
این داستان، من را یاد داستانهای مثنوی انداخت که همه مثال و تمثیلی برای مفاهیم زندگی دارند. این قرابت به ذهن درست است؟
بله این داستان هم میشود گفت مثل آن داستانها تمثیل است. تمثیلی از مسیر حرکت انسان و قاعدهای که همه ما که در این مسیر قرار داریم به فراخور دوری و نزدیکمان از مسیر میتوانیم از این داستان بهره ببریم و جای خودمان را در مسیر پیدا کنیم و در عین حال به بچهها میتوان برای رسیدن به این درک کمک کرد. چون بچهها هنوز آلوده به دنیا نشدند و برایشان فهمیدن اینکه چه کار باید در دنیا بکنم و آن هدف اصلی چه هست، راحتتر است.
یکی از سؤالات مهم و پرتکرار بچهها درباره مرگ است که به خصوص با از دست رفتن عزیزی پررنگتر میشود. به نظرم این کتاب در این باره هم میتواند کمک کننده باشد. درست است؟
بله یکی از سؤالات بچهها همیشگی بچهها در مورد مرگ و جهان بعدی و همچنین در مورد جایی است که خودشان و دیگران از آن آمدند. ” من قبل از اینکه بیایم کجا بودم؟ ” سؤال پرتکرار برای بچهها است و بعدترش میپرسند حالا قرار هست چه کار کنم؟ آیا باید فقط بازی کنم؟ این کتاب این حتی میتواند به مادرها و معلمهایی که با بچهها یک مقداری تنبلتر طرف هستند و بچههایی که زیر بار درس خواندن و زیر بار انجام وظایفشان نمیروند کمک کند؛ از این نظر که بچه یاد میگیرد که تمام کاری که باید انجام بدهد، بازی کردن و بازیگوشی کردن نیست و کارهای دیگری هم باید انجام بدهد برایاینکه بتواند مسیر خودش را پیدا و طی کند.