فرهنگ، در برزخ مدیران تغییرناپذیر!

فرهنگ، در برزخ مدیران تغییرناپذیر!

فرشید ذاکری ـ منتقد و پژوهشگر موسیقی

«آشفتگی در حوزه فرهنگ و هنر و شرایطی که در آن به­ سر می­ بریم از هیچ نگاه خاص و حتی عامی پنهان نیست. این وضعیت که معلول سال­ های طولانی مدیریت ­ها و تصمیم­ سازی­ های اشتباه است را در گوشه گوشه شئونات اجتماعی مشاهده می­ کنیم. بسیاری از سردرگمی ها در مسائل خانواده حجاب مسائل اعتقادی و حتی معظلات اقتصادی مانند اختلاس و … به­ دلیل آسیب دیدن فرهنگ است.

در هنر نیز دچار همین بحران ­ها هستیم. از پایین آمدن سلیقه هنری مردم تا خروج مرجعیت هنری از ساختارهای فرهنگ و هنر کشور از برخورد قهری با هنرمندان مستقل تا قهر و انزوای هنرمندان تاثیرگذار و بودجه­ های فراوانی که برای این حوزه خرج می­ شود و تنها آب روانی است که بدون کمترین نتیجه و تاثیری به باتلاق ریخته می­ شود.

دولت قبلی هم که با شعارهایی برای حل تمامی مشکلات در کوتاه مدت آمده بود تنها تنش و تشتّت در حوزه فرهنگ و هنر را تشدید و باعث دور شدن همان محدود هنرمندان صاحب اندیشه و مستقل باقی مانده از حوزه­ های دولتی فرهنگ و هنر شد.

آسیب ­شناسی این معظلات مانند بقیه مشکلات در حوزه­ های دیگر ما را متوجه بازی ندادن متخصصین مستقل و کارآمد در تصمیم­ سازی ­ها و تصمیم­ گیری­ ها و دخالت بی حد و اندازه افراد و نهادهای دولتی یا محافل محدود وابسته به آن در حوزه فرهنگ و هنر کرده است.

حال که همگان به این مشکلات واقف هستند و دولت جدید با رویکرد و استقبال نسبتا مردمی دوباره روزنه های امید به تغییر را در ساختارهای دولتی ایجاد کرده بر تمامی ارکان مرتبط با دولت واجب و لازم است که این تتمه امید را قدر دانسته در رشد و باروری بیشتر آن کوشا باشند. قطعا در خط مقدم این مساله دفتر ریاست جمهوری و وزرا وجود دارند که مدیران پایین­ دستی ـ چنانچه به درستی برگزیده شده باشند ـ با حمایت آنان می­ توانند قدم­ هایی هرچند کوتاه اما سرنوشت ساز در شرایط کنونی کشور بردارند.

اصلی­ ترین هدف این تحول متوجه بدنه غالبأ ضعیف و ناکارآمد سازمان ها و ادارات دولتی و فضای حاکم بر آن هاست. بدنه­ ای که در بیشتر موارد تنها به کارمندی اکتفا کرده و در مواردی از عمق اتفاقات و جریانات درون جامعه هم سال ها عقب مانده است. در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از انتخاب دکتر صالحی به وزارت که علاوه بر تجربه دوران گذشته وزارت حسن اعتماد مسئولین رده­ بالای نظام را با خود به ­همراه دارد؛ در انتخاب معاونین و مسئولین وزارت­خانه نگاه ایشان به جریان تحول خواهی را شاهد بودیم که از نکات مثبت عملکرد دولت و بویژه وزارت فرهنگ در این حوزه است. انتخاب خانم دکتر نادره رضایی در مسئولیت معاونت هنری وزارتخانه شاه­راه این نگاه مثبت است. معاونتی که در ارتباط مستقیم با هنرمندان است و قرار است بعد از سال ­های دوری و بی اعتمادی دوباره پیوند این نهاد با هنرمندان را برقرار کند که شعار وفاق هم همین است وگرنه در دولت قبلی که خودی ها جمع بودند و از انواع حمایت ­ها بهره ­مند شدند و البته نتایج آن­ را هم مشاهده کردیم.

معاونت هنری در این وظیفه سختِ اعتمادسازیِ دوباره هنرمندان نیاز به بازنگری و بازسازی مشکلات گذشته دارد که بالاخره دلایلی جهت این گسست وجود داشته که باید مرتفع شود. از ابتدای مسئولیت خانم رضایی با مراودات و نحوه برخوردی که با جامعه هنری داشته توانسته تا حدود قابل قبولی عزم تغییر و تحول را در دیدگاه هنرمندان مستقل سبب شود تا در همین مدت کوتاه هم شاهد نشانه هایی از دیدگاه مثبت و امیدواری در بسیاری از هنرمندان مستقل باشیم. بسیار از هنرمندان شنیده­ ام که در برخورد با ایشان شخصی را دیده اند که مانند خودشان است و نه با نگاه بالا و دولتی پیشتر مرسوم دغدغه ­ها یکی بوده و درک متقابل برقرار شده است.

حال به قسمت مهم دیگر که لزوم کم شدن دخالت دولتی در مسائل مربوط به هنرمندان می­ رسیم و اینجا مساله پیچیده تر می­ شود. آنجایی که با مقاومت بخشی از بدنه اداری و مدیران میانی دولت مواجه خواهد شد؛ چراکه تصور کم شدن قدرت اداری و تسلطشان بر ارباب رجوع برای این مدیران و کارمندان خوش­آیند نیست. پس واکنش نشان داده و با توسل به روابط و ایجاد حاشیه شرایط را برای مدیر بالادستی برای ایجاد تغییر و تحول سخت می­ کنند. اتفاقی که پیشتر نیز بسیاری مدیران را به گذراندن امور طبق روال همیشگی ترغیب کرده و نهایتا منجر به شرایط نامطلوب و عقب مانده کنونی شده است. اما به نظر می رسد این دولت و مدیران بالادستی­ اش برای تغییر و تحول و گذر از شرایط اشتباه گذشته آمده ­اند و این روحیه کاملا در معاون امور هنری دولت نیز وجود دارد. اما حتما سران دولت از قبل می دانسته اند که هر تغییر و تحول بنیادینی یا حرکت پس از سال ها سکون بخصوص در آغاز حرکت؛ موانع و دست اندازهایی خواهد داشت منافع عده ای به خطر خواهد افتاد و خواب خوش عده ای بهم خواهد خورد افرادی که طی سال ها و بلکه دهه ها در بدنه اداری دولت ریشه دوانده اند و به پشتوانه زر و زور و روابطی که دارند آسان میدان را رها نخواهند کرد.

البته پیش ­بینی فشارهای بیرونی از سوی کانون ­های مخالف تحول ­خواهی وجود داشت که دولت از ابتدا بنا را بر نادیده گرفتن این فشارها و به عمل درآوردن برنامه ­های خود در عرصه­ های مختلف دارد و فشارهایی از درون بدنه دولت که لازم است مدیریت و سهم­ خواهی­ ها قطع شود. امید داریم شخص رییس جمهور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حال که این مهم از شعار بالاخره به مرحله عمل رسیده است از حواشی و صداهای بلند این افراد و محافل نهراسند و کمک پشتیبانی و حمایت خود را از معاونین و مدیران تحول خواهشان دریغ نکنند. به یاد داشته باشند این حاشیه سازان و فریادزنندگان خود مسبب همان شرایط آشفته ای هستند که در انتخابات اخیر مردم را بر آن داشت تا تفکر و رویه ای دیگر را برگزینند.

در انتخاب مدیران همسو با دیدگاه اعلامی دولت که به زعم من به کندی انجام می ­شود لازم است دست مدیران بالادستی در ایجاد تغییرات مورد نظرشان باز باشد و فشارها و توصیه­ های نهادهای قدرت از بیرون و درون مدیران بالادستی را مجبور به حفظ برخی از مدیران سابق نکند؛ چراکه قرار بر تغییر و تحول بود. به عنوان مثال در زمینه تغییرات انجام شده به انتخاب مدیر کل دفتر موسیقی نگاهی کوتاه می اندازیم. هرچند زمان برای ارزیابی عملکرد بابک رضایی مدیر با تجربه این دفتر زود است اما نکته ای که در ابتدای ورود ایشان به چشم می خورد انتشار پیمان نامه­ ای است با جامعه موسیقی که هنرمندان حوزه اش را متوجه شرایط جدید دفتر موسیقی کرد.

این برای اولین بار است که مدیری در همان ابتدا با انتشار پیمان نامه ای خود را ملزم به رعایت عهد خود با هنرمندان و دادن گزارش­ از اقدامات خود می­ داند و حتما به خوبی می داند با این متن زمینه نقد همه جانبه در صورت عدول از اهداف را برای خود فراهم می­ کند. برای ما چه شگفت است برخورد با مدیرانی که نگاه از بالا نداشته و خود خود را ملزم به پاسخگویی کنند. اما باید در نظر داشت انجام بندهای این پیمان نامه هم که تحولی اساسی در حوزه موسیقی است کاملا در اختیار مدیر دفتر نیست و مستلزم همراهی و همکاری معاونت مربوط بقیه بدنه وزارتخانه و حتی نهادهای دیگر مرتبط با آن است.»

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا