بررسی اصول حاکم بر سیاست خارجی امام خمینی (ره) از آن رو حائز اهمیت است که افزون بر نقش روشنگر آن، که به بیان رهبر معظم انقلاب «چون چراغی روشنگر فرا راه حرکت صحیح انقلاب اسلامی است»، نشاندهنده اصولی برآمده از متن تعالیم اسلامی نیز هست.
به گزارش مخبران، پایگاه بصیرت نوشت: بررسی نحوه تعامل و کیفیت عملکرد دولت اسلامی در عرصه بینالمللی و نوع نگاه امام خمینی (ره) به سیاست خارجی میتواند ما را در شناخت اندیشه سیاسی امام (ره) کمک شایانی کند.
استقرار جمهوری اسلامی ایران در بهمنماه سال ۱۳۵۷ در شرایط خاصی به لحاظ ارتباطات بینالمللی صورت گرفت که جهان در دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود. به عبارتی، در میان کشورها سیاست خارجی مستقل و خارج از اراده بلوک غرب و شرق وجود نداشت و کشورها تنها اجراکننده سیاستهای غرب به سرکردگی ایالات متحده آمریکا و شرق به سرکردگی شوروی بودند و عملاً خارج از چارچوب منافع این دو امکان اتخاذ رویکرد مستقلی در جهان وجود نداشت.
از این رو آغاز جمهوری اسلامی ایران همزمان با «خفقان سیاست خارجی» برای کشورها در جهان بود و رهایی از این وضعیت نیز رویایی برای بسیاری از کشورها بود که روزی بتوانند براساس منافع ملی خودشان تصمیم بگیرند و اقدام کنند.
در چنین فضایی، امام خمینی (ره) توانستند سیاست مستقل و بر اساس منافع ملی ایران در قامت جمهوری اسلامی را عرضه کنند. بنابراین، امام (ره) مبنای سیاست خارجی را خارج از اراده دو بلوک غرب و شرق نهادند.
بررسی اصول حاکم بر سیاست خارجی امام خمینی (ره) از آن رو حائز اهمیت است که افزون بر نقش روشنگر آن، که به بیان رهبر معظم انقلاب «چون چراغی روشنگر فرا راه حرکت صحیح انقلاب اسلامی است»، نشاندهنده اصولی برآمده از متن تعالیم اسلامی نیز هست که میتواند به منزله سندی فقهی برای اجرایی کردن آموزههای تئوریک اسلامی در عرصه روابط بینالملل استناد شود.
اصول حاکم بر روابط بینالمللی
۱ ـ اصل گسترش روابط بر اساس مبانی اسلامیـ انسانی
«ما با شما که همجوار ما هستید و فرسخها بین دو کشور مرز مشترک است، مایلیم که به طور مسالمتآمیز، به طور انسانی رفتار کنیم.» (صحیفه امام (ره)، ج ۶، ص ۲۲۰)
این اصل اساسی تنها درباره رابطه با کشورهای همجوار یا کشورهای مسلمان منحصر نمیشود، بلکه رابطه با تمام کشورهای جهان را در بر میگیرد.
«اسلام برای همه است، دلسوز برای بشر است. ما هم تابع اسلامیم، ما هم دلسوزیم برای بشر. ما با هر کس که با ما به طور انسانی رفتار کند ما با او دوستیم.» (همان، ج ۱۱، ص ۱۴)
۲ ـ روابط حسنه و مسالمتآمیز
«ما نمیخواهیم در یک کشوری زندگی کنیم که از دنیا منعزل باشد، ایران امروز نمیتواند این طور باشد، بلکه کشورهای دیگر هم نمیتواند این طور باشد، که در یک جا بنشینند و مرزهایشان را ببندند، این غیر معقول است. امروز دنیا مانند یک عایله و یک شهر است، و یک شهر دارای محلههای مختلفی است که با هم ارتباط دارند. وقتی دنیا وضعش این طور است ما نباید منعزل باشیم. ما باید با کشورهایی که با ما هستند و ما را اذیت نمیکنند، روابط داشته باشیم و آقایان در این فکر باشند که روابط را تحکیم کنند.» (همان، ج ۱۹، ص ۴۱۳)
۳ ـ حفظ تمامیت ارضی
روابط سیاسی خارجی از منظر امام خمینی (ره) باید به گونهای تنظیم شود که تمامیت ارضی و حاکمیت ملت اسلامی را تحتالشعاع قرار ندهد و مخدوش نکند. اهمیت این اصل در پاسخ امام خمینی (س) به پیام تبریک «برژنف» رئیس هیئت حاکمه اتحاد جماهیر شوروی به مناسبت شصتمین سالگرد روابط ایران و مسکو به خوبی بیان شده است.
«.. احترام به حق حاکمیت ملتها و تمامیت ارضی کشورها و عدم مداخله در امور دیگران پیوسته مورد توجه شما و سایر رهبران جهان باشد و روابط میان کشورها روابط دوستانه به معنای واقعی آن بوده و برقرار گردد.» (همان، ج ۱۲، ص ۳۴۲)
۴ ـ حفظ استقلال و نفی وابستگی
امام خمینی (س) استقلال ملی را یکی از بنیادهای اسلام معرفی میکنند و میفرمایند:
«بنیاد دیگر اسلام، اصل استقلال ملی است. قوانین اسلام تصریح دارند که هیچ ملتی و هیچ شخصی حق مداخله در امور کشور ما را ندارد.» (همان، ج ۴، ص ۴۲۴)
۵ ـ اصل پایبندی به قراردادهای بینالمللی
امام خمینی (ره) میان قراردادهایی که با اراده و اختیار ملت مسلمان ایران، منعقد شده و معاهداتی که در اثر اکراه و اجبار و به دلیل سلطه و تحکم قدرتی بیگانه بر ملت مسلمان ایران انعقاد یافته است، تفاوت قائل بودند و قراردادها و تعهداتی را که دولت اسلامی با اراده و اختیار خود و با استقلال کامل منعقد کرده است، لازمالرعایة و الزامآور میدانستند. برای نمونه، میتوان به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به عنوان معاهدهای بینالمللی اشاره کرد که امام (ره) اعلام کردند:
«من باز تأکید میکنم که ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم، و هر گز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود.» (همان، ج ۲۱، ص ۱۳۴)
۶ ـ دفاع از مستضعفان و مظلومان
دفاع از مظلومان و مستضعفان نیز در آموزههای قرآنی و تعالیم بلند اسلامی ریشه دارد. گاه مظلوم و مستضعف از زمره مسلمین است و گاه از غیر آنان. در هر دو وجه مفروض، مبارزه علیه ظلم و دفاع از مظلوم و کوشش برای رفع استضعاف مستضعفان از مواردی است که در تعالیم اسلامی به آن اشاره شده است. این اصل را باید از اصول غیر قابل تغییر حکومتی اسلامی دانست.
«ما طرفدار همه مظلومین در همه جا هستیم و میل داریم که مظلومین بر همه ستمگران غلبه کنند.» (همان، ج ۱۹، ص ۹۴)
انتهای پیام