عینله غریب شناختهشده بودن اورهان پاموک و نزدیک بودن آثار او به فرهنگ ایرانی را از دلایل توجه ایرانیان به این نویسنده ترکیهای میخواند و با بیان اینکه در سالهای اخیر به ادبیات ترک توجه شده است میگوید: همسایگی ترکیه با ایران، و رغبتی که به سریالها و محصولات ترک شده، در رغبت به ادبیات ترک هم نمود پیدا کرده، فقط هم پاموک نیست که از ادبیات ترک شناخته شده است. در سالهای اخیر از کارهای ترک خیلی ترجمه میشود.
این مترجم زبان ترکی استانبولی در گفتوگو با مخبران درباره کتاب جدیدش گفت: «شبهای طاعون» اورهان پاموک آخرین کتاب منتشرشدهام است که چند ماه پیش منتشر شده است. دو کتاب دیگر هم دارم که فعلاً در ارشاد است و مجوز آنها صادر نشده و مشخص نیست که چه زمانی منتشر شوند.
رمانی درباره همهگیری قبل از همهگیری
او سپس درباره کتاب پاموک، با بیان اینکه این رمان به لحاظ موضوع به طرز عجیبی با همهگیری (پاندمی) کرونا همراه شد، توضیح داد: این کتاب درباره یک همهگیری در اوایل قرن بیستم در یک جزیره است، اما قبل از پاندمی نوشته شده و پاموک در مصاحبههایش درباره آن گفته بود؛ اما زمانی که میخواست کتاب را منتشر کند با پاندمی مصادف شد و او هم دست نگه داشت و با سه چهار سال تأخیر آن را منتشر کرد. بعد هم ما حق نشر این رمان را گرفتیم و کار کردیم.
غریب درباره ماجرای کتاب نیز گفت: همانطور که گفتم موضوع کتاب پاندمی در یک جزیره فرضی است که البته این جزیره قابل پیگیری است، حوالی قبرس برای عثمانی است. به لحاظ تاریخی ماجرا برای دورانی است که امپراتوری عثمانی خیلی ضعیف شده و همه کشورهای جهان در آن دستاندازی میکنند. داماد پادشاه وقت که پزشک هم هست بهاتفاق نفر اول سیستم بهداشت و درمان عثمانی به این جزیره میروند تا بیماران را مداوا کرده و جلو پخش بیماری را بگیرند، زیرا بیماری از آنجا شروع شده است.
او با اشاره به اینکه اتفاقات بسیاری در این رمان میافتد، ادامه داد: این بیماری در ابتدا امنیتی میشود و عثمانیها نمیخواهند لو برود. بعد قتلهایی رخ میدهد و یکسری گروههای تندرو مذهبی در جزیره هستند که اقدامات را دخالت در کار خدا میدانند و یونانیها و فرانسویها نیز از این موضوع سوءاستفاده میکنند. ستوان بومیای در آنجا هست که میخواهد از این فرصت استفاده کرده و حکومت محلی تشکیل دهد.
به گفته او، زمانی که کتاب را میخوانید، میگویید انگار پاموک بعد از پاندمی آمده و کار مستمری انجام داده درحالیکه چندسال قبل آن را نوشته بود.
بازگشت پاموک به رمانهای حجیم
این مترجم با تأکید بر اینکه این کتاب پر از حادثه است، اظهار کرد: درحالیکه پاموک در کتابهای پیش از «شبهای طاعون»ش به سمت کارهای کمحجم میرفت با این رمان به سمت رمانهای مشهور «نام من سرخ»، «کتاب سیاه» و «شوری در سر» که حجیم و نزدیک به هزار صفحه هستند برگشته است. پیرنگ داستان را بهگونهای تنظیم کرده که خستهکننده و کسلکننده نیست و احتمالاً مخاطبان حرفهای رمان آن را زمین نگذارند و کشش خوبی دارد.
غریب با بیان اینکه فضای رمان جدید پاموک مانند همه کارهایش خیلی شبیه فرهنگ ماست، اظهار کرد: شاخصههای همیشگی پاموک در این کتاب هم دیده میشود؛ برخورد شرق و غرب با مسائل که اینجا بیماری است، تقابل دینباوران و غیردینباوران نسبت به این مسئله که خیلی برایش مهم است. اتفاقات در این رمان حول محور جزیرهای است که ضمن داستان هرکسی مدعی مالکیت آن است، یونانیها جدا، رومیها جدا، جزیره مدتی دست فرانسویها بوده و مدتی انگلیسیها و حالا دست عثمانی است. خودِ تاریخ یا پیشروی تاریخ برای پاموک مهم است.
او یادآور شد: این رمان مانند دیگر رمانهای پاموک داستان در داستان است؛ قصه از جایی شروع میشود که یک محقق تعدادی نامه پیدا میکند و متوجه میشود شخصیت داستان آن را نوشته است و در واقع دو راوی در این رمان داریم و برای نخستینبار در کارهای پاموک هر دو راوی، زن هستند. خود پاموک در مصاحبههایش گفته تلاش دارد به این دغدغه بپردازد که ادبیات یا روایت میتواند زنانه یا مردانه باشد یا اینطور نیست. به گمان خود پاموک، او توانسته یک ادبیات زنانه با راوی زن تبیین کند، چون محقق یا راوی مورخ است، خود در جایی از مقدمه میگوید میتوانیم بگوییم رمان تاریخی است؛ یعنی همزمان که یک کتاب تاریخ است، یک اثر ادبی است.
نوبلیستی که مانند نوبلیستهای دیگر نیست
این مترجم درباره اینکه شناختهشده بودن پاموک باعث شده مخاطب ایرانی او را بیشتر بشناسند یا ویژگیهای فرهنگی ایران و ترکیه و توجه پاموک به این مسائل گفت: به گمانم هر دو، حتی چیزهای دیگر هم میتواند تأثیرگذار باشد. ما میدانیم هر نویسندهای که جایزهای میگیرد، آن هم نوبل، نویسندهای است که کارش خوب است، خب این نویسنده را در همه جای دنیا میخوانند؛ اما برعکسش هم هست و ممکن است مخاطبانی خبر نداشته باشند و بعد از اینکه مراجع ذیصلاح تأیید کردند، کتابهای او را بخوانند که هیچ اشکالی ندارد. به همان شکل که نوبلیستهای آمریکا و اروپا، آمریکای لاتین یا هر فرهنگ و زبان دیگری مخاطب دارند، پاموک هم مخاطب دارد.
او ادامه داد: فارغ از این موضوع، به لحاظ مضمونی تقریباً تمامی کارهای پاموک به دلیل سنخیتی که با فرهنگ ایرانی دارد، مضامینش نزدیک به مضامین ماست. شاید آثار عمده نوبلیستها به لحاظ ادبی برای مخاطب ایرانی، جذابیتهایی داشته باشند؛ اما در فرهنگ ما خیلی قابلیت بازسازی ندارند. خلاف این را در کارهای پاموک میبینیم، کارهای پاموک نیازی به بازسازی ندارند چرا که ما بهازای آن در فرهنگ ما وجود دارد.
او با اشاره به اینکه در اکثر کارهای پاموک بهصورت مستقیم به فرهنگ ایران و ایرانی اشاره شده است، گفت: رمان «نام من سرخ» که درباره هنرهای تجسمی است به سبکهای نگارگری یا خود نگارگری و شهرهایی که مرکز نگارگری بودهاند اشاره میکند. یا در «کتاب سیاه» که به ادبیات پرداخته میشود به آثار ادبی ایرانی چون مولوی اشاره میشود. یا «مو قرمز» که رمانی اسطورهای است، به اسطوره رستم و سهراب و دیگر اسطورهها که حول محور پسرکشی است، اشاره دارد. کمتر رمانهایی در دنیا داریم که در آن بهصورت مستقیم با مولوی یا رستم و سهراب مواجه شویم. احتمالاً این موضوعات به کشش رمانهایش افزوده باشد. شاید دلایلی بیرون از ادبیات را هم بتوان در این زمینه لحاظ کرد که نیاز به تحقیق میدانی دارد؛ ولی همسایگی ترکیه با ایران و رغبتی که به سریالها و محصولات ترک شده، در رغبت به ادبیات ترک هم نمود پیدا کرده، فقط هم پاموک نیست که از ادبیات ترک شناخته شده است. در سالهای اخیر از کارهای ترک خیلی ترجمه میشود.
آداب پاموکخوانی
عین له غریب در پاسخ به اینکه برخی گمان میکنند زمانی که رمانی جایزهای میبرد شاید ادبیات خاصتری داشته باشد و خواندنش سختتر باشد، به گمان شما ادبیات پاموک ادبیات خاصی است یا بهتر است بگوییم خواندن آثارش آداب خاصی دارد؟ توضیح داد: نمیدانم چقدر میتوانیم این موضوع را با جایزهاش لحاظ کنیم. پاموک در دو کتابش به این آداب اشاره میکند؛ یکی از کتابها رسمی و آکادمیک است. دانشگاه آمریکا از پاموک برای تدریس داستاننویسی دعوت کرده بود که نتایج درسگفتارهایش ابتدا به انگلیسی و سپس به ترکی چاپ میشود. من کتاب را با عنوان «با و بیتکلف» به فارسی ترجمه کردم. پاموک در این کتاب تعریف خود را از رمان و رماننویسی و تمامی ارکان کارهای خود را فصلبهفصل توضیح میدهد. کتاب دیگری هم دارد که خودمانیتر و صمیمیتر به این موضوعات میپردازد و آن «اسرار کتاب سیاه» است. این کتاب را هم به فارسی ترجمه کردهام. همانطور که از اسمش برمیآید درباره یکی از مشهورترین رمانهایش است. پاموک در این کتاب میگوید این کتاب را چگونه نوشته است. با یک مهندسی معکوس میتوان گفت او به مخاطب خود میگوید در مقام درک شما، چگونه این کتاب را بخوانید و بفهمید. در واقع پاموک هم به شکل آکادمیک و در دل گفتمان رسمی و هم به شکل خودمانی، صمیمانه و غیررسمی درباره خود گفته و میتوان با خواندن آن جیک و پوک کارهای او را از زبان خودش یاد گرفت.
انتهای پیام