«خواجه نصیرالدین طوسی» قرن ششم شمسی به دنیا آمد و ۱۹۰ کتاب و مقاله در حوزه ریاضیات، هندسه، نجوم، فلسفه، عرفان، منطق، اخلاق، فقه،طب و تفسیر قرآن کریم نوشت. وی رصدخانه مراغه را ساخت که یک مرکز علمی بزرگ و معتبر بود و ابزار رصد و اندازهگیری دقیق نجومی را ابداع کرد و کتاب «زیج ایلخانی» را درباره ستارهشناسی نوشت که همانموقع که خودش زنده بود و تا قرنها بعد منجمان و اخترشناسان به آن رجوع میکردند. در اخلاق هم کتاب «اخلاق ناصری» را نوشت که جزو مهمترین کتب حکمت اسلامی است و مترجم این کتاب به زبان انگلیسی درباره خواجه نصیرالدین گفته است: «دارای روحی نیرومند و حساس بوده که گرفتار تحولات شدید سیاسی و معنوی گشته است و در عین این گرفتاریها بهگونهای سخن گفته که تو گویی با مردم این روزگار در نیمه دوم قرن بیستم سخن میگوید».
خواجه نصیرالدین شیعه بود و معارف شیعه را معرفی کرد و بسط داد و «ابن خلدون» دانشمند و مورخ عرب او را بزرگترین دانشمند ایران پس از اسلام دانسته است و شاگردانش که امثال علامه حلّی و ابن میثم بحرانی و قطبالدین شیرازی و ابن فوطی و مجدالدین مراقی و سید رکنالدین بودند او را «استادالبشر» لقب دادند و در عالم علم و حکمت در دنیای قدیم وقتی به تنهایی نام «خواجه» به معنای آقا و بزرگ را میگفتند، یعنی همان خواجه نصیرالدین.
کتابهای خواجه نصیرالدین تا قرنها در دانشگاهها و مراکز علمی مغربزمین تدریس میشد و در واقع اساس علم و مهندسی و نجوم را در اروپا همین خواجه نصیرالدین بنا نهاده است. ابتدا فرانسویها بودند که در قرن ۱۶ میلادی کتاب مثلثات وی را ترجمه کردند و پای درس استاد بزرگ ایرانی نشستند و قدری دانش و معرفت آموختند و بعد شاخههای دیگر دانش خواجه نصیرالدین به باقی اروپا معرفی شد و دربارهاش گفتهاند: «جداول بسیار دقیق از حرکت سیارهای ایجاد کرد که در آن روزگار یک مدل سیارهای به روز شده محسوب میشد» و گفتهاند: «مثلثات را وی بهعنوان یک شاخه ریاضی مطرح کرد» و گفتهاند: «شواهدی وجود دارد که نشان میدهد او بر نظریه خورشید مرکزی کوپرنیک تأثیر داشته است».
در دنیای علم امروز نیز قدر این نابغه دوران را میشناسند و نامش را ارج مینهند و یک دهانه برخوردی بزرگ در نیمکره جنوبی ماه را نصیرالدین (Nasireddin) نامیدهاند.
۵۸۵۸