میتوان گفت که ادبیات زیارت از همین روز عاشورا آغاز شد و ادامه یافت در واقع، نه فقط خود زیارت بلکه زبان زیارتنامهها در بیان باورهای شیعی در بین مردم تأثیری شگفتانگیز داشت؛ بهویژه که لزومی نداشت زیارتنامه بر سر مزار ائمه قرائت شود و میشد آن را مانند زیارت عاشورا روی بلندی و زیر آسمان خواند.
به گزارش مخبران، احمد مسجد جامعی در یادداشتی در جماران نوشت:بنابر قدیمترین روایتها از واقعۀ کربلا به نقل از طبری، از قول ابومخنف، دو تن از اصحاب حسین سیدالشهدا در برابر آن حضرت هنگام اجازۀ میدان، عباراتی به کار بردند که اجزاء آن در حال حاضر، برای ما بسیار آشناست.
یکی از آنان گفت: «السلام علیک اباعبدالله صلی الله علیک و علی اهل بیتک و جمع الله بیننا و بینک فی جنته» (سلام بر اباعبدالله و برتو و اهل بیت تو و خدا بین ما و شما در بهشت آشنایی برقرار کند) و دیگری گفت: «السلام علیک اباعبدالله اشهد أنی علی هدک و هدی ابیک» (سلام بر اباعبدالله و شهادت میدهم که من بر هدایت تو و هدایت پدر تو هستم).
میتوان گفت که ادبیات زیارت از همین روز عاشورا آغاز شد و ادامه یافت در واقع، نه فقط خود زیارت بلکه زبان زیارتنامهها در بیان باورهای شیعی در بین مردم تأثیری شگفتانگیز داشت؛ بهویژه که لزومی نداشت زیارتنامه بر سر مزار ائمه قرائت شود و میشد آن را مانند زیارت عاشورا روی بلندی و زیر آسمان خواند. زیارت نامهها بدینترتیب عقاید و احوال و آداب شیعی را از عرصۀ اجتماع تا پستوها و زیرزمینهای خانهها وسعت بخشیدند. توجه به ویژگیهای زبانی زیارتنامهها بسیار راهگشاست.
اولاً بیشتر آنها از نظر ادبی در اوج است و زود به خاطر سپرده میشود؛ ثانیاً، در آنها، زبان و ادبیات قرآنی و تعالیم ائمه لحاظ شده است؛ درواقع در عین اینکه بزرگان شیعه از تألیف کتاب در اثبات حقانیت باورهایشان غافل نبودهاند از سوی دیگر، همین زیارتنامهها عام و خاص را به شیوۀ دیگری با این اصول آشنا میکردند؛ حتی میتوان گفت که زیارتنامه، همچون دعا یک رسانۀ شیعی است و این رسانه تا دوردستترین مناطق و بیرون و اندرون خانهها، ساری و جاری بوده است.
نقش زیارتنامهها در نگاهداشت باورهای خوانندگان در طول تاریخ موضوعی قابل بررسی است. در برخی از زیارتنامهها، حسین سیدالشهدا شخصیتی از آنِ همۀ بشریت و فراتر از هر رنگ و نژاد و دین و آیین و تماماً انسانی معرفی میشود. در کتاب مفاتیحالجنان شیخ عباس قمی ذیل زیارت مطلقۀ امام حسین با عنوان زیارت پنجم، به نقل از امام موسی کاظم چنین آمده است: «اشهد ان الذین سفکوا دمک و استحلوا حرمتک ملعونون معذبون علی لسان داوود و عیسی ابن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون» (شهادت میدهم که کسانی که خون تو را ریختند و حرمت تو را شکستند نفرینشدگان بر زبان داوود و عیسی بن مریم هستند؛ زیرا عصیان و تجاوز کردند)، ملاحظه میشود که داوود در این عبارت نماد کلیمیها و عیسی بنمریم نماد مسیحیان است. در زیارت وارث، از این پیشتر میرود. حسین میراثدار آدم صفةالله و نوح نبیالله و ابراهیم خلیلالله و موسیکلیمالله و عیسی روحالله و بالاخره جد مبارکش رسول الله است. به قول ذاکرین قدیمی: «بودم آن روز من از طایفۀ دردکشان/ که نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان».
در زیارت عاشورا تأکید بر این است که مصیبت شهادت حسین سیدالشهدا بر «اهل اسلام» گران آمده است. در اینجا، گویی این کلام فراتر از دین اسلام به معنای مرسوم آن است؛ بلکه به معنای هر موحدی است که در برابر امر الهی تسلیم است؛ درواقع، قاتلان حسین سیدالشهدا کسانیاند که در برابر همۀ انبیا و اولیا در طول تاریخ ایستادند و طبعاً خونخواه او همۀ طوایف اهل ایماناند. خود این عبارات بیانگر معنی دیگری از مناسبات اعتقادی است.
این نگاه تا آنجا پیش میرود که در زیارت عاشورا، شخص خواننده آرزو میکند که خونخواه حسین سیدالشهدا باشد با عبارت طلب «ثاری» یا «ثارکم»، که هردو واژه در نقلهای مختلف آمده است. وقتی ضمیر در «ثار» به متکلم برمیگردد (: ثاری). اهمیت موضوع را آشکارتر میکند؛ درواقع، خواننده خونخواه خود است؛ گویی خون سیدالشهدا از گذشته تا امروز، خون هر موحدی است: ثارالله است و فرزند ثارالله. این خونخواهی بارها، پس از واقعۀ کربلا تحقق یافت و قاتلان حضرت از دم تیغ گذشتند؛ اما این معنا فراتر از آن است؛ یعنی کسانی که در قتل حسین سیدالشهدا مشارکت داشتند و یا در آن زمان به آن راضی بودند، دیگر نیستند؛ اما این خونخواهی همچنان ادامه دارد: «میراث این خون تا قیامت ماند بر ما» و در مراسم عزاداری و زیارت هر سال جلوه میکند و هر مظلومی در طول تاریخ در پناه آن قرار میگیرد: مظلومیت در عین حقانیت؛ در ماجرای اتهام قرمطیبودن و بردارکردن حسنک وزیر از کارگزاران محمود و مسعود غزنوی چنانکه در تاریخ بیهقی آمده، او چنین گفت: «عاقبت کار آدمی مرگ است، اگر امروز اجل رسیده است، کس باز نتواند داشت که بر دار کشند یا جز دار که بزرگتر از حسین علی نیم».
اما این کار درواقع به معنای شمشیرکشیدن بیهدف و خونخواهی متعصبانه و جاهلانه نیست، حسین سیدالشهدا برای به دست آوردن خلافت از ابتدا تا پایان کار، قدمی برنداشت؛ زیرا، اصولاً، نظام خلافت مقبول او نبود؛ درعینحال، وقتی وارد جنگ شد، بسیار کوشید از دایرۀ اخلاق و جوانمردی، حتی در دشوارترین شرایط، بیرون نرفت. پذیرفتن توبۀ حر، پرهیز از کشتن به غفلت، پرهیز از آغاز به جنگ و موعظهکردن دشمن و سپاه اشقیا از این نمونههاست.
بههرحال در قدیمترین زیارتنامهها، این پیوستگی باورها آمده است؛ بهویژه دربارۀ حسین سیدالشهدا که نورانیت ایشان چراغ هدایت و کشتی نجات است: «نازنینتر ز قدت در چمن حسن نرست/ خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود». در زیارت اربعین هم خواننده گواهی میدهد که حسین سیدالشهدا به شهادت رسید تا «بندگان خدا»، را از ضلالت و جهالت برهاند و نه تنها اهل اسلام به معنای خاص آن را. اربعین حسینی تسلیت باد.
انتهای پیام