رئیس جمهور پزشکیان شنبه گذشته به روشنی گفت که کشور در وضعیت “جنگی” بسر می برد . او با نگاه به این وضع لازم دانست همه تعاملات سیاسی _ اقتصادی میان ارکان های نظام از یکسو و اعتمادزایی میان حاکمیت و مردم از سوی دیگر در چارچوب متناسب با آن قرار گیرد.
سخنان پرشکیان حاوی درک واقع بینانه از تهدیدی است که نه تنها کیان نظام سیاسی بلکه بنیان های کشور را با خطر روبرو می کند؛ مگر به رغم همه فرصت های از دست رفته همین حالا واقع نگری را جایگزین نگرش های معمول کرد. این سخنان که بیانگر نگرش واقع گرایانه بخشی از کارگزاران نظام سیاسی در برابر نگرش های بیرون از واقعیت های جاری درکشور منطقه و جامعه جهانی است به چند عامل تهدیدزا توجه دارد. این عوامل که پزشکیان به شکل مستقیم و غیر مستقیم به آنها اشاره کرده عبارتند از 1- هویت روشن تهدیدها که اکنون در هیئت تهدیدهای نظامی اسرائیل تنگ کردن حلقه محاصره سیاسی _ اقتصادی ایالات متحده و اروپا هدف گیری مشروعیت و کارآمدی حاکمیت سیاسی نزد مردم در بیرون رفت از مشکلات جاری و گسترش دامنه تبلیغات علیه نظام سیاسی در جامعه جهانی بروز و نمود پر رنگ یافته است.
2_ نزدیک بودن تهدیدها که به زعم برنامه ریزان آن هر لحظه می تواند لباس خطر را برتن نظام سیاسی کند. اهمیت این تهدید از آن روست که رفته رفته بر شدت آن افزوده می شود.
3_ پزشکیان در سخنان شنبه گذشته خود به درستی تصریح کرد که دامنه پیامد تهدیدهای جاری گسترده خواهد بود.
پرسش اما این است که چه شرایط و اوضاعی در کشور می تواند یا توانسته سبب تقویت تهدیدهایی شود که به تعبیر پزشکیان “وضعیت جنگی” را به کشور تحمیل کند؟ او تقویت “وفاق” و “انسجام داخلی” را راهکاری لازم و فوری در این باره خوانده است. با این حال به نظر برخی ناقدان همه تلاش پزشکیان در خوش بینانه ترین وضع در ایجاد وفاق با جریان هایی خلاصه شده که اصولاّ یا با این تعبیر و مفهوم آن سر سازش ندارند یا درکی یکسویه را از آن نتیجه می گیرند. به این ترتیب اگر بتوان الگوی رفتاری موردپسند رئیس جمهور پزشکیان را نگرشی اعتمادزا و منطبق با رویکردی مشروعیت زا و مشروطیت طلب تصور کرد ولی مخالفانش همچنان اراده ای اقتدارگرایانه را در دستور کار داشته و قبول وفاق با دولت پزشکیان را در تعاملات خود با مردم و بلکه جامعه جهانی در این چارچوب می پذیرند. این همان نگرانی عمیقی است که ناقدان ناصح پیوسته به رئیس جمهوری انذار می دهند.
از این رو پزشکیان با درک همه آنچه سبب وضع کنونی شده و در قامت یک سیاستمدار که سکان اجرایی کشور را در دست دارد و در این حال قائل به ایجاد دستاورد برای خود و کابینه اش است بیش از آن که چه کاری را باید در اولویت هایش قرار دهد لازم است با شجاعت و جسارت بداند که از چه چیز پرهیز کند. تجربه های ناکام مدعیان دیروز و امروز جز سوء مدیریت؛ کم رنگ کردن مشروعیت اجتماعی و سرانجام هزینه سازی های فزاینده برای کشور در کارنامه خود ندارند. دولت پزشکیان راهی جز این نخواهد داشت که خاستگاه سیاسی _ اجتماعی و اقتصادی خود را به گونه روشن نزد افکار عمومی اعلام کند. او لازم است براساس وعده های انتخاباتی خود عمل کرده و در این مسیر گام بردارد تا بر دامنه اعتبار مشروعیت و جمع هواداران مردمی اش بیفزاید.
جمله ای پند آموز نزد سیاستمداران است به این مضمون که: «بحران اعتبار و ناتوانی در مدیریت اوضاع بلیه ای است که هیچ دولتمردی نباید به ورطه آن بیفتد.» حال رئیس جمهور پزشکیان با همه درکی واقع گرایانه اش از اوضاع کشور و تهدیدهای پیش رو در آزمونی سخت و جانکاه قرار دارد. تهدیدها معلوم؛ هر روز با شدت بالا نزدیک تر و عواقب احتمالی آنها قابل پیش بینی است.
آیا پزشکیان و دولتش در بهترین حالت می خواهند در اندازه یک آتش نشان عمل کنند؟ یا نگرشی توسعه طلبانه را در راهکارهای خود برای برون رفت از اوضاع کنونی منظور کرده اند؟ سرمایه اصلی دولت چهاردهم در این میان کدامند؟ انسجام اجتماعی در کدام بستر شکل می گیرد؟ زمان چه اندازه فرصت را برای اجرای هر ابتکار در خود نگه داشته است؟
رئیس جمهور پزشکیان شنبه گذشته نظرات صریحی را بیان کرد؛ اگرچه در باره راهکارهای مناسب با آن هنوز رویکرد روشنی را ابراز نکرده است.