چند مسئله فیزیک دهم فصل اول
فیزیک دهم، به ویژه فصل اول آن با محوریت فیزیک و اندازه گیری، پایه ای اساسی برای درک مفاهیم پیچیده تر آتی است. تسلط بر چند مسئله فیزیک دهم فصل اول، نه تنها به تقویت مهارت های تحلیلی کمک می کند، بلکه آمادگی دانش آموزان را برای امتحانات و کنکور افزایش می دهد. این مقاله مجموعه ای از مسائل متنوع و جامع را به همراه راه حل های تشریحی و نکات کلیدی ارائه می دهد.

فصل اول کتاب فیزیک دهم، نقش حیاتی در شکل گیری تفکر علمی و مهارت های بنیادین فیزیکی دانش آموزان دارد. مباحثی چون ماهیت فیزیک، مدل سازی، اندازه گیری، کمیت های فیزیکی، یکاها، دقت و خطا، و چگالی، ابزارهای لازم برای ورود به دنیای فیزیک را فراهم می آورند. در این مقاله، مجموعه ای گسترده و فراتر از صرفاً مسائل کتاب درسی، همراه با راه حل های گام به گام و تشریحی، ارائه شده است. هدف از این رویکرد، درک عمیق مفاهیم، تقویت توانایی حل مسائل چالش برانگیز و آمادگی همه جانبه برای مواجهه با سوالات امتحانی و کنکور است. این مجموعه می تواند برای دانش آموزان رشته های ریاضی و فیزیک و علوم تجربی، معلمان، اولیای دانش آموزان و داوطلبان کنکور، منبعی معتبر و کارآمد باشد.
فیزیک، دانش بنیادی و مدل سازی در فیزیک
فیزیک به عنوان دانش بنیادی، به مطالعه قوانین حاکم بر طبیعت می پردازد و سعی در توصیف، تبیین و پیش بینی پدیده های طبیعی دارد. مدل سازی در فیزیک، فرایندی است که طی آن برای درک بهتر پدیده های پیچیده، آنها را به صورت ساده سازی شده و ایده آل در نظر می گیریم تا بتوانیم روابط ریاضی و فیزیکی را بر آن ها اعمال کنیم. این مدل ها، هرچند ساده شده، اما ابزار قدرتمندی برای فهم مکانیسم های بنیادی هستند.
مسئله ۱: شرایط بازنگری نظریه فیزیکی
سوال: در چه صورتی یک مدل یا نظریه فیزیکی بازنگری می شود؟
پاسخ تشریحی:
نظریه ها و مدل های فیزیکی، حاصل مشاهده، آزمایش و استنتاج هستند. این نظریه ها در طول زمان و تا زمانی که با شواهد جدید سازگاری داشته باشند، معتبر تلقی می شوند. اما علم پویاست و با پیشرفت فناوری و دقت ابزارهای اندازه گیری، همواره امکان انجام آزمایش های جدید و کشف پدیده های نو وجود دارد.
یک نظریه فیزیکی در صورتی بازنگری می شود که:
- تناقض با نتایج آزمایش های جدید: اگر نتایج یک یا چند آزمایش معتبر، با پیش بینی های یک نظریه موجود در تضاد باشد، آن نظریه باید مورد بازنگری قرار گیرد. به عنوان مثال، نظریه فیزیک کلاسیک نیوتونی، در مقیاس های بسیار کوچک (اتمی و زیراتمی) یا سرعت های نزدیک به سرعت نور، قادر به توصیف دقیق پدیده ها نبود و نیاز به توسعه نظریه های جدیدی مانند مکانیک کوانتوم و نسبیت عام و خاص را پدید آورد.
- ارائه شواهد قوی تر و جامع تر: گاهی اوقات، حتی بدون تناقض صریح، نظریه های جدیدی مطرح می شوند که توانایی بیشتری در توضیح پدیده ها دارند یا می توانند طیف وسیع تری از پدیده ها را تحت پوشش قرار دهند. این نظریه ها اغلب به دلیل قدرت تبیین بالاتر و ساده تر بودن، جایگزین نظریه های قبلی می شوند.
- کشف نواقص یا محدودیت های ذاتی: گاهی مدل ها و نظریه ها در شرایط خاصی محدودیت هایی از خود نشان می دهند یا دارای نواقص بنیادین هستند که نیاز به اصلاح یا تکمیل دارند.
بازنگری نظریه های فیزیکی، نه نشانه ضعف علم، بلکه گواه پویایی و خودتصحیح گری آن است و به پیشرفت دانش بشری کمک می کند.
مسئله ۲: تحلیل فرایند مدل سازی
سوال: فرایند مدل سازی در فیزیک را با ذکر یک مثال از زندگی روزمره یا پدیده های فیزیکی توضیح دهید.
پاسخ تشریحی:
فرایند مدل سازی در فیزیک به معنای ساده سازی یک پدیده پیچیده برای مطالعه و تحلیل آسان تر آن است. در این فرایند، عوامل کم اهمیت که تأثیر ناچیزی بر نتیجه اصلی دارند، نادیده گرفته می شوند تا پیچیدگی مسئله کاهش یابد و بتوان روابط اصلی را شناسایی کرد.
مراحل مدل سازی:
- شناسایی پدیده: ابتدا پدیده ای که قرار است مورد مطالعه قرار گیرد، به دقت مشاهده و تعریف می شود.
- شناسایی عوامل مؤثر: تمامی عوامل و پارامترهایی که می توانند بر پدیده تأثیر بگذارند، شناسایی می شوند.
- تعیین عوامل اصلی و فرعی: از میان عوامل شناسایی شده، عوامل اصلی که بیشترین تأثیر را دارند و عوامل فرعی که تأثیر ناچیزی دارند، تفکیک می شوند.
- ساده سازی (ایدئال سازی): عوامل فرعی نادیده گرفته می شوند و پدیده با در نظر گرفتن تنها عوامل اصلی، به یک مدل ساده تر تبدیل می شود.
- ایجاد روابط ریاضی: با استفاده از قوانین فیزیکی، روابط ریاضی بین عوامل اصلی مدل سازی شده برقرار می شود.
- اعتبارسنجی: مدل ایجادشده با انجام آزمایش ها و مقایسه نتایج پیش بینی شده با نتایج واقعی، اعتبارسنجی می شود.
مثال: مدل سازی حرکت سقوط آزاد یک توپ:
- پدیده: افتادن یک توپ از ارتفاع مشخص.
- عوامل مؤثر: گرانش زمین، مقاومت هوا، جرم توپ، شکل توپ، چرخش توپ، دمای محیط، رطوبت هوا و … .
- عوامل اصلی و فرعی:
- عامل اصلی: گرانش زمین (شتاب جاذبه).
- عوامل فرعی: مقاومت هوا، چرخش توپ، اندازه و شکل توپ، دمای محیط و رطوبت.
- ساده سازی: در مدل سازی اولیه سقوط آزاد، مقاومت هوا را نادیده می گیریم و فرض می کنیم توپ در خلاء سقوط می کند. همچنین، توپ را به عنوان یک نقطه مادی در نظر می گیریم تا از پیچیدگی های مربوط به ابعاد و شکل آن صرف نظر شود. تغییرات شتاب جاذبه با ارتفاع نیز معمولاً در مسائل پایه نادیده گرفته می شود.
- ایجاد روابط ریاضی: با این ساده سازی ها، می توان از معادلات حرکت یکنواخت با شتاب ثابت (معادلات حرکت در سقوط آزاد) استفاده کرد و زمان سقوط یا سرعت برخورد با زمین را محاسبه نمود (مثلاً \(y = \frac{1}{2}gt^2\)).
- اعتبارسنجی: می توان زمان سقوط را در واقعیت اندازه گیری کرد و با مقدار محاسبه شده مقایسه نمود. اختلاف ها نشان دهنده تأثیر عوامل نادیده گرفته شده (مثل مقاومت هوا) خواهد بود.
اندازه گیری، کمیت های فیزیکی و دستگاه بین المللی یکاها
اندازه گیری، فرآیند تعیین مقدار یک کمیت فیزیکی با استفاده از ابزارهای مناسب است. کمیت های فیزیکی به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می شوند. کمیت های اصلی، کمیت هایی هستند که به صورت بنیادی تعریف شده اند و مستقل از یکدیگرند (مانند طول، جرم، زمان، دما، جریان الکتریکی، مقدار ماده و شدت روشنایی). کمیت های فرعی از ترکیب کمیت های اصلی به دست می آیند (مانند سرعت، نیرو، چگالی). دستگاه بین المللی یکاها (SI)، متداول ترین سیستم یکاها در جهان است که برای استانداردسازی اندازه گیری ها به کار می رود. استفاده از پیشوندهای متناسب (مانند کیلو، میلی، میکرو) نیز برای بیان مقادیر بسیار بزرگ یا بسیار کوچک، اهمیت زیادی دارد.
مسئله ۳: تبدیل یکاها (سطح پایه)
سوال: یکاهای زیر را به یکای خواسته شده تبدیل کنید:
- ۶/۵ کیلومتر به سانتی متر.
- ۳۵۰۰ گرم به کیلوگرم.
- ۷۲۰ دقیقه به ثانیه.
- ۲/۵ متر بر ثانیه به کیلومتر بر ساعت.
پاسخ تشریحی:
برای تبدیل یکاها، از کسرهای تبدیل واحد استفاده می کنیم. در این روش، هر کسر برابر با یک است، زیرا صورت و مخرج آن معادل یکدیگر هستند اما در یکاهای متفاوت بیان شده اند.
-
۶/۵ کیلومتر به سانتی متر:
می دانیم که ۱ کیلومتر = ۱۰۰۰ متر و ۱ متر = ۱۰۰ سانتی متر.
6.5 km * (1000 m / 1 km) * (100 cm / 1 m) = 6.5 * 1000 * 100 cm = 650000 cm = 6.5 x 105 cm
-
۳۵۰۰ گرم به کیلوگرم:
می دانیم که ۱ کیلوگرم = ۱۰۰۰ گرم.
3500 g * (1 kg / 1000 g) = 3.5 kg
-
۷۲۰ دقیقه به ثانیه:
می دانیم که ۱ دقیقه = ۶۰ ثانیه.
720 min * (60 s / 1 min) = 43200 s
-
۲/۵ متر بر ثانیه به کیلومتر بر ساعت:
می دانیم که ۱ کیلومتر = ۱۰۰۰ متر و ۱ ساعت = ۳۶۰۰ ثانیه.
2.5 m/s * (1 km / 1000 m) * (3600 s / 1 hour) = (2.5 * 3600) / 1000 km/h = 9 km/h
مسئله ۴: تبدیل یکاها (سطح پیشرفته و کاربردی)
سوال:
- اگر یک گیاه با آهنگ رشد ۱/۲ میلی متر بر ساعت رشد کند، آهنگ رشد آن برحسب نانومتر بر ثانیه چقدر است؟
- تندی یک قایق ۱۴ گره دریایی است. این تندی را برحسب کیلومتر بر ساعت به دست آورید. (هر گره دریایی ۰/۵۱۴۴ متر بر ثانیه است).
پاسخ تشریحی:
-
آهنگ رشد گیاه: ۱/۲ میلی متر بر ساعت به نانومتر بر ثانیه:
ابتدا میلی متر را به نانومتر و ساعت را به ثانیه تبدیل می کنیم.
می دانیم: ۱ میلی متر = \(10^6\) نانومتر (\(10^{-3}\) متر = \(10^6\) نانومتر) و ۱ ساعت = ۳۶۰۰ ثانیه.1.2 mm/hour * (10^6 nm / 1 mm) * (1 hour / 3600 s)
محاسبه:
= (1.2 * 10^6) / 3600 nm/s = 1200000 / 3600 nm/s = 333.33 nm/s (تقریباً)
-
تندی قایق: ۱۴ گره دریایی به کیلومتر بر ساعت:
می دانیم: ۱ گره دریایی = ۰/۵۱۴۴ متر بر ثانیه.
باید متر را به کیلومتر و ثانیه را به ساعت تبدیل کنیم.
۱ کیلومتر = ۱۰۰۰ متر و ۱ ساعت = ۳۶۰۰ ثانیه.14 knot * (0.5144 m/s / 1 knot) * (1 km / 1000 m) * (3600 s / 1 hour)
محاسبه:
= (14 * 0.5144 * 3600) / 1000 km/h = (7.2016 * 3600) / 1000 km/h = 25925.76 / 1000 km/h = 25.92576 km/h (تقریباً 25.93 کیلومتر بر ساعت)
مسئله ۵: تخمین و مرتبه بزرگی
سوال:
- جرم یک خودکار معمولی را تخمین بزنید و مرتبه بزرگی آن را برحسب کیلوگرم بیان کنید.
- مرتبه بزرگی سن قدیمی ترین سنگ نوشته حقوق بشر (سنگ نوشته کوروش) که حدود ۲۵۵۰ سال پیش نوشته شده است را برحسب ثانیه به دست آورید.
پاسخ تشریحی:
-
جرم یک خودکار و مرتبه بزرگی آن:
تخمین یک خودکار معمولی: فرض می کنیم جرم یک خودکار حدود ۱۰ تا ۲۰ گرم است. برای تخمین مرتبه بزرگی، یک مقدار متوسط را در نظر می گیریم، مثلاً ۱۵ گرم.
تبدیل به کیلوگرم: ۱۵ گرم = ۱۵ / ۱۰۰۰ کیلوگرم = ۰/۰۱۵ کیلوگرم.
نوشتن به صورت نماد علمی: ۰/۰۱۵ = \(1.5 \times 10^{-2}\) کیلوگرم.
برای یافتن مرتبه بزرگی، به ضریب (1.5) نگاه می کنیم. اگر این ضریب بین ۱ و \(3.16\) (\(\sqrt{10}\) ) باشد، مرتبه بزرگی همان توان ۱۰ است. اگر ضریب بیشتر از \(3.16\) باشد، توان ۱۰ را یک واحد افزایش می دهیم. در اینجا 1.5 بین ۱ و \(3.16\) است.
بنابراین، مرتبه بزرگی جرم یک خودکار معمولی حدود \(10^{-2}\) کیلوگرم است.
-
مرتبه بزرگی سن سنگ نوشته کوروش:
سن سنگ نوشته: ۲۵۵۰ سال.
ابتدا این مدت زمان را به ثانیه تبدیل می کنیم:- ۱ سال = ۳۶۵ روز (تقریباً)
- ۱ روز = ۲۴ ساعت
- ۱ ساعت = ۳۶۰۰ ثانیه
2550 year * (365 day / 1 year) * (24 hour / 1 day) * (3600 s / 1 hour)
محاسبه:
2550 * 365 * 24 * 3600 = 80490000000 s = 8.049 x 10^{10} s
ضریب \(8.049\) بیشتر از \(3.16\) است. بنابراین، توان ۱۰ را یک واحد افزایش می دهیم.
مرتبه بزرگی سن این سنگ نوشته حدود \(10^{11}\) ثانیه است.
مسئله ۶: کاربرد یکاها در مسائل واقعی
سوال:
- مساحت کل خشکی های کره زمین حدود \(1.489 \times 10^8\) کیلومتر مربع است. این مساحت چند هکتار است؟ (هر هکتار = ۱۰۰۰۰ متر مربع).
- بزرگ ترین الماس موجود در ایران، دریای نور، دارای جرمی حدود ۱۸۲ قیراط است. جرم این الماس را برحسب گرم محاسبه کنید. (هر قیراط = ۲۰۰ میلی گرم).
پاسخ تشریحی:
-
مساحت خشکی های زمین به هکتار:
مساحت: \(1.489 \times 10^8\) کیلومتر مربع.
باید کیلومتر مربع را به متر مربع و سپس به هکتار تبدیل کنیم.
می دانیم: ۱ کیلومتر = ۱۰۰۰ متر، پس ۱ کیلومتر مربع = \((1000 \text{ m})^2 = 10^6\) متر مربع.
همچنین، ۱ هکتار = ۱۰۰۰۰ متر مربع = \(10^4\) متر مربع.1.489 x 10^8 km^2 * (10^6 m^2 / 1 km^2) * (1 ha / 10^4 m^2)
محاسبه:
= 1.489 x 10^8 x 10^6 / 10^4 ha = 1.489 x 10^(8 + 6 - 4) ha = 1.489 x 10^10 ha
-
جرم الماس دریای نور به گرم:
جرم: ۱۸۲ قیراط.
می دانیم: ۱ قیراط = ۲۰۰ میلی گرم.
همچنین، ۱ گرم = ۱۰۰۰ میلی گرم.182 carat * (200 mg / 1 carat) * (1 g / 1000 mg)
محاسبه:
= (182 * 200) / 1000 g = 36400 / 1000 g = 36.4 g
اندازه گیری: خطا و دقت
در اندازه گیری، همواره با مقداری عدم قطعیت مواجه هستیم که به آن خطا می گویند. دقت اندازه گیری به میزان نزدیکی مقادیر اندازه گیری شده به یکدیگر اشاره دارد، در حالی که صحت به میزان نزدیکی مقدار اندازه گیری شده به مقدار واقعی نزدیک است. رقم های با معنی، اعدادی هستند که دقت یک اندازه گیری یا محاسبه را نشان می دهند و شامل تمامی ارقام قطعی به علاوه اولین رقم غیرقطعی می شوند. رعایت قواعد مربوط به رقم های با معنی در محاسبات، برای حفظ دقت نتایج ضروری است.
مسئله ۷: تشخیص رقم غیرقطعی و خطای ابزارهای اندازه گیری
سوال:
- در یک کیلومترشمار دیجیتال، عدد نمایش داده شده \(74536.8 \text{ km}\) است. رقم غیرقطعی و خطای این تندی سنج را مشخص کنید.
- یک ریزسنج دیجیتال قطر سیمی را \(0.237 \text{ mm}\) نشان می دهد. رقم غیرقطعی و خطای این ریزسنج را بنویسید.
پاسخ تشریحی:
-
کیلومترشمار دیجیتال: \(74536.8 \text{ km}\)
در ابزارهای دیجیتال، آخرین رقم نمایش داده شده، رقم غیرقطعی است. در اینجا، رقم 8 در جایگاه دهم کیلومتر، رقم غیرقطعی است.
خطای اندازه گیری برای ابزارهای دیجیتال معمولاً برابر با کوچک ترین واحد قابل نمایش (کمترین رقم قابل تغییر) است، که در اینجا ۰/۱ کیلومتر است. از آنجا که خطا می تواند در هر دو جهت مثبت و منفی باشد، خطای ابزار \( \pm 0.1 \text{ km}\) است. گاهی نصف کوچک ترین تقسیم بندی را نیز به عنوان خطا در نظر می گیرند که در این حالت \( \pm 0.05 \text{ km}\) می شود. اما معمول تر است که یک واحد از آخرین رقم اعشار را در نظر بگیریم.
بنابراین:
رقم غیرقطعی: ۸
خطای تندی سنج: \( \pm 0.1 \text{ km}\) (یا \( \pm 0.05 \text{ km}\) بسته به تعریف دقیق) -
ری سنج دیجیتال: \(0.237 \text{ mm}\)
در این حالت نیز، رقم آخر، یعنی ۷، رقم غیرقطعی است.
کوچک ترین واحد قابل نمایش در این ریزسنج ۰/۰۰۱ میلی متر است.
بنابراین:
رقم غیرقطعی: ۷
خطای ریزسنج: \( \pm 0.001 \text{ mm}\) (یا \( \pm 0.0005 \text{ mm}\))یکی از مهم ترین اصول در اندازه گیری فیزیکی، شناخت و گزارش صحیح خطای ابزار و رقم های با معنی است. این امر به ارزیابی دقت و قابلیت اعتماد نتایج کمک شایانی می کند و تفکیک داده های قطعی از غیرقطعی را ممکن می سازد. نادیده گرفتن این موارد می تواند به تفسیرهای نادرست از نتایج آزمایش منجر شود.
مسئله ۸: محاسبات با رقم های با معنی
سوال: نتایج عملیات زیر را با رعایت قواعد رقم های با معنی بنویسید:
- \(2.45 \text{ cm} + 12.3 \text{ cm}\)
- \(15.6 \text{ m} – 2.84 \text{ m}\)
- \(3.2 \text{ cm} \times 4.65 \text{ cm}\)
- \(8.64 \text{ g} / 2.3 \text{ cm}^3\)
پاسخ تشریحی:
-
جمع: \(2.45 \text{ cm} + 12.3 \text{ cm}\)
در جمع و تفریق، نتیجه باید به اندازه ای از رقم های بعد از اعشار گزارش شود که کمترین تعداد رقم اعشار را در بین اعداد ورودی داشته باشیم.
\(2.45\) (دو رقم اعشار)
\(12.3\) (یک رقم اعشار)
کمترین رقم اعشار، یک رقم است.2.45 +12.30 ----- 14.75
گرد کردن به یک رقم اعشار: \(14.8 \text{ cm}\) (زیرا رقم بعدی (۵) باعث گرد شدن به بالا می شود).
-
تفریق: \(15.6 \text{ m} – 2.84 \text{ m}\)
\(15.6\) (یک رقم اعشار)
\(2.84\) (دو رقم اعشار)
کمترین رقم اعشار، یک رقم است.15.60 - 2.84 ----- 12.76
گرد کردن به یک رقم اعشار: \(12.8 \text{ m}\) (زیرا رقم بعدی (۶) باعث گرد شدن به بالا می شود).
-
ضرب: \(3.2 \text{ cm} \times 4.65 \text{ cm}\)
در ضرب و تقسیم، نتیجه باید به اندازه ای از رقم های با معنی گزارش شود که کمترین تعداد رقم با معنی را در بین اعداد ورودی داشته باشیم.
\(3.2\) (دو رقم با معنی)
\(4.65\) (سه رقم با معنی)
کمترین رقم با معنی، دو رقم است.3.2 * 4.65 = 14.88
گرد کردن به دو رقم با معنی: \(15 \text{ cm}^2\) (زیرا رقم بعدی (۸) باعث گرد شدن به بالا می شود).
-
تقسیم: \(8.64 \text{ g} / 2.3 \text{ cm}^3\)
\(8.64\) (سه رقم با معنی)
\(2.3\) (دو رقم با معنی)
کمترین رقم با معنی، دو رقم است.8.64 / 2.3 = 3.7565...
گرد کردن به دو رقم با معنی: \(3.8 \text{ g/cm}^3\) (زیرا رقم بعدی (۵) باعث گرد شدن به بالا می شود).
مسئله ۹: خطای مطلق و نسبی
سوال: طول یک میله با ابزاری اندازه گیری شده و مقدار \(L = (25.3 \pm 0.2) \text{ cm}\) گزارش شده است. خطای مطلق و خطای نسبی این اندازه گیری را محاسبه کنید.
پاسخ تشریحی:
اگر یک کمیت فیزیکی A را اندازه گیری کرده و نتیجه به صورت \(A = (\bar{A} \pm \Delta A)\) گزارش شود، که در آن \(\bar{A}\) مقدار اندازه گیری شده و \(\Delta A\) خطای مطلق اندازه گیری است.
در این مسئله:
مقدار اندازه گیری شده (\(\bar{L}\)): \(25.3 \text{ cm}\)
خطای مطلق (\(\Delta L\)): \(0.2 \text{ cm}\)
-
خطای مطلق:
خطای مطلق همان مقدار \(\Delta L\) است که در گزارش اندازه گیری ذکر شده است.
خطای مطلق \( = 0.2 \text{ cm}\) -
خطای نسبی:
خطای نسبی (\(\delta A\)) از تقسیم خطای مطلق بر مقدار اندازه گیری شده به دست می آید و معمولاً به صورت درصد بیان می شود:
\(\delta A = (\Delta A / \bar{A}) \times 100\%\)خطای نسبی = (0.2 cm / 25.3 cm) * 100%
محاسبه:
= 0.007905... * 100% = 0.79% (تقریباً)
خطای نسبی نشان دهنده دقت اندازه گیری نسبت به مقدار اندازه گیری شده است. هرچه خطای نسبی کمتر باشد، دقت اندازه گیری بالاتر است.
چگالی
چگالی یک کمیت فیزیکی است که میزان تراکم جرم در واحد حجم را نشان می دهد. فرمول چگالی به صورت \(\rho = m/V\) تعریف می شود، که در آن \(\rho\) (رو) نماد چگالی، \(m\) جرم، و \(V\) حجم است. یکای SI چگالی کیلوگرم بر متر مکعب (\(\text{kg/m}^3\)) است، اگرچه گرم بر سانتی متر مکعب (\(\text{g/cm}^3\)) نیز رایج است. چگالی یک ماده می تواند تحت تأثیر عواملی مانند دما (تغییر حجم) و فشار (در گازها به شدت و در جامدات/مایعات کمتر) و همچنین وجود ناخالصی ها تغییر کند.
مسئله ۱۰: محاسبه چگالی و تعیین خلوص مواد
سوال:
- قطعه ای فلزی به جرم ۱۲۰ گرم و حجم ۱۵/۴ سانتی متر مکعب دارید. چگالی این فلز را محاسبه کرده و با چگالی طلای خالص (\(19.3 \text{ g/cm}^3\)) مقایسه کنید تا مشخص شود آیا این قطعه از طلای خالص ساخته شده است؟
- بزرگ ترین شمش طلا ساخته شده در ژاپن دارای جرم ۲۵۰ کیلوگرم و حجم \(1.573 \times 10^4 \text{ cm}^3\) است. چگالی این شمش را محاسبه کرده و با چگالی طلای خالص مقایسه کنید. دلیل تفاوت احتمالی را بیان کنید.
پاسخ تشریحی:
-
محاسبه چگالی قطعه فلزی:
جرم (\(m\)): ۱۲۰ گرم
حجم (\(V\)): ۱۵/۴ سانتی متر مکعب
فرمول چگالی: \(\rho = m/V\)rho = 120 g / 15.4 cm^3 rho approx 7.79 g/cm^3
مقایسه با چگالی طلای خالص (\(19.3 \text{ g/cm}^3\)):
چگالی محاسبه شده (حدود \(7.79 \text{ g/cm}^3\)) بسیار کمتر از چگالی طلای خالص است. بنابراین، این قطعه فلزی از طلای خالص ساخته نشده است. این تفاوت ممکن است به دلیل آلیاژ بودن (ترکیب با فلزات دیگر) یا ساختار متخلخل باشد. -
محاسبه چگالی شمش طلا و مقایسه آن:
جرم (\(m\)): ۲۵۰ کیلوگرم
حجم (\(V\)): \(1.573 \times 10^4 \text{ cm}^3\)ابتدا یکاها را به سیستم سازگار تبدیل می کنیم، مثلاً جرم را به گرم و حجم را به سانتی متر مکعب نگه می داریم یا هر دو را به SI.
\(m = 250 \text{ kg} = 250 \times 1000 \text{ g} = 250000 \text{ g}\)rho = 250000 g / (1.573 x 10^4 cm^3) rho = 250000 / 15730 g/cm^3 rho approx 15.89 g/cm^3
مقایسه با چگالی طلای خالص (\(19.3 \text{ g/cm}^3\)):
چگالی محاسبه شده برای شمش (حدود \(15.89 \text{ g/cm}^3\)) کمتر از چگالی طلای خالص است.دلیل تفاوت:
دلایل احتمالی برای این تفاوت می تواند شامل موارد زیر باشد:- خلوص کمتر: شمش ممکن است کاملاً از طلای خالص نباشد و حاوی مقادیری ناخالصی یا فلزات دیگر (آلیاژ) باشد که چگالی کلی آن را کاهش می دهد. طلا معمولاً به صورت آلیاژ با نقره یا مس استفاده می شود.
- دما و فشار: چگالی استاندارد طلا در دما و فشار خاصی (معمولاً ۰ درجه سلسیوس و ۱ اتمسفر) گزارش می شود. تفاوت دما یا فشار در زمان ساخت یا اندازه گیری شمش می تواند بر چگالی آن تأثیر بگذارد، هرچند این تأثیر در جامدات مانند طلا معمولاً ناچیز است.
- دقت اندازه گیری: ممکن است در اندازه گیری جرم یا حجم شمش، خطاهای اندازه گیری وجود داشته باشد.
- حباب های هوای محبوس: اگر در فرایند ساخت شمش، حباب های هوای کوچکی درون آن محبوس شده باشند، این امر باعث افزایش حجم ظاهری و در نتیجه کاهش چگالی محاسبه شده می شود.
مسئله ۱۱: مسائل ترکیبی چگالی با حجم های نامنظم
سوال: برای تعیین چگالی یک سنگ با شکل نامنظم، ابتدا جرم آن را با ترازو \(m = 48.7 \text{ g}\) اندازه گیری می کنیم. سپس سنگ را در استوانه ای مدرج حاوی \(V_1 = 50.0 \text{ mL}\) آب می اندازیم و سطح آب به \(V_2 = 68.5 \text{ mL}\) می رسد. چگالی سنگ را برحسب \(\text{g/cm}^3\) و سپس برحسب \(\text{kg/m}^3\) حساب کنید.
پاسخ تشریحی:
۱. محاسبه حجم سنگ:
حجم سنگ برابر با حجم آب جابجا شده است.
\(V_{\text{سنگ}} = V_2 – V_1\)
\(V_{\text{سنگ}} = 68.5 \text{ mL} – 50.0 \text{ mL} = 18.5 \text{ mL}\)
می دانیم که \(1 \text{ mL} = 1 \text{ cm}^3\).
پس، \(V_{\text{سنگ}} = 18.5 \text{ cm}^3\).
۲. محاسبه چگالی سنگ برحسب \(\text{g/cm}^3\):
جرم (\(m\)): \(48.7 \text{ g}\)
حجم (\(V\)): \(18.5 \text{ cm}^3\)
فرمول چگالی: \(\rho = m/V\)
rho = 48.7 g / 18.5 cm^3
rho approx 2.6324 g/cm^3
با رعایت رقم های با معنی (جرم سه رقم با معنی، حجم سه رقم با معنی)، نتیجه باید سه رقم با معنی داشته باشد:
\(\rho \approx 2.63 \text{ g/cm}^3\)
۳. تبدیل چگالی به \(\text{kg/m}^3\):
می دانیم: \(1 \text{ g/cm}^3 = 1000 \text{ kg/m}^3\).
rho = 2.63 g/cm^3 * (1 kg / 1000 g) * (100 cm / 1 m)^3
rho = 2.63 g/cm^3 * (1 kg / 1000 g) * (10^6 cm^3 / 1 m^3)
rho = 2.63 * 10^6 / 1000 kg/m^3
rho = 2.63 * 10^3 kg/m^3
rho = 2630 kg/m^3
مسئله ۱۲: مسائل چگالی با ابعاد نجومی یا فرضی
سوال: ستاره های کوتوله سفید، با جرم حدود ۱/۴ برابر جرم خورشید و ابعادی در حد زمین، دارای چگالی بسیار بالایی هستند. اگر چگالی یک کوتوله سفید را به طور متوسط \(10^9 \text{ kg/m}^3\) (یک میلیارد کیلوگرم بر متر مکعب) در نظر بگیریم:
- اگر یک حبه قند با ابعاد \(1 \text{ cm} \times 1 \text{ cm} \times 1 \text{ cm}\) از جنس ماده تشکیل دهنده این ستاره ها می داشتید، جرم آن چند کیلوگرم می شد؟
- اگر کل جمعیت کره زمین (حدود ۸ میلیارد نفر با میانگین جرم ۷۰ کیلوگرم برای هر نفر) از ماده تشکیل دهنده یک کوتوله سفید ساخته شده بودند، حجم کل آن ها چقدر می شد؟ ابعاد مکعبی که بتواند این حجم را در خود جای دهد، چند متر خواهد بود؟ (این یک فرضیه ناممکن است).
پاسخ تشریحی:
-
جرم یک حبه قند از جنس کوتوله سفید:
ابعاد حبه قند: \(1 \text{ cm} \times 1 \text{ cm} \times 1 \text{ cm}\)
حجم حبه قند: \(V = 1 \times 1 \times 1 = 1 \text{ cm}^3\)
چگالی کوتوله سفید: \(\rho = 10^9 \text{ kg/m}^3\)ابتدا حجم حبه قند را به متر مکعب تبدیل می کنیم:
\(1 \text{ cm}^3 = (10^{-2} \text{ m})^3 = 10^{-6} \text{ m}^3\)فرمول جرم: \(m = \rho \times V\)
m = 10^9 kg/m^3 * 10^{-6} m^3 m = 10^(9-6) kg m = 10^3 kg = 1000 kg
یک حبه قند از جنس کوتوله سفید، جرمی معادل ۱۰۰۰ کیلوگرم (یک تن) خواهد داشت.
-
حجم کل جمعیت زمین با چگالی کوتوله سفید:
جمعیت کره زمین: \(8 \text{ billion} = 8 \times 10^9\) نفر
میانگین جرم هر نفر: ۷۰ کیلوگرم
چگالی کوتوله سفید: \(\rho = 10^9 \text{ kg/m}^3\)ابتدا جرم کل جمعیت را محاسبه می کنیم:
\(M_{\text{کل}} = 8 \times 10^9 \text{ نفر} \times 70 \text{ kg/نفر} = 560 \times 10^9 \text{ kg} = 5.6 \times 10^{11} \text{ kg}\)سپس حجم کل آن ها را با استفاده از چگالی کوتوله سفید محاسبه می کنیم:
\(V = M_{\text{کل}} / \rho\)V = 5.6 x 10^11 kg / 10^9 kg/m^3 V = 5.6 x 10^(11-9) m^3 V = 5.6 x 10^2 m^3 = 560 m^3
برای یافتن ابعاد مکعبی که این حجم را در خود جای دهد، طول ضلع مکعب را \(a\) فرض می کنیم:
\(a^3 = V\)
\(a = \sqrt[3]{V}\)a = \sqrt[3]{560} m a approx 8.24 m
یعنی کل جمعیت جهان، در صورت داشتن چگالی یک کوتوله سفید، در مکعبی با ضلع حدود ۸/۲۴ متر جای می گرفتند. این نشان دهنده چگالی فوق العاده بالای مواد در کوتوله های سفید است.
درک چگالی در مقیاس های مختلف، از اتمی تا نجومی، به ما کمک می کند تا خواص ماده را در شرایط گوناگون درک کنیم. مسائلی مانند چگالی کوتوله های سفید، هرچند غیرواقعی به نظر می رسند، اما قدرت محاسباتی و مفهوم سازی ما را در فیزیک تقویت می کنند.
مسئله ۱۳: مسائل مقایسه ای چگالی
سوال: سه مایع A، B و C با چگالی های زیر داده شده اند:
مایع A: \(\rho_A = 0.8 \text{ g/cm}^3\)
مایع B: \(\rho_B = 1.0 \text{ g/cm}^3\) (آب)
مایع C: \(\rho_C = 1.2 \text{ g/cm}^3\)
- اگر هر سه مایع را در یک ظرف بریزیم (به شرط مخلوط نشدن)، ترتیب قرار گرفتن آن ها از بالا به پایین چگونه خواهد بود؟
- اگر یک جسم مکعبی به ضلع \(2 \text{ cm}\) و جرم ۱۲ گرم را در هر یک از این مایعات قرار دهیم، آیا شناور می ماند، غرق می شود یا در بین مایعات معلق می شود؟
پاسخ تشریحی:
-
ترتیب قرار گرفتن مایعات در ظرف:
مایعاتی که چگالی کمتری دارند، روی مایعات با چگالی بیشتر قرار می گیرند.
ترتیب چگالی ها: \(\rho_A < \rho_B < \rho_C\)بنابراین، ترتیب قرار گرفتن مایعات از بالا به پایین به شرح زیر خواهد بود:
- بالا: مایع A (\(0.8 \text{ g/cm}^3\))
- وسط: مایع B (\(1.0 \text{ g/cm}^3\))
- پایین: مایع C (\(1.2 \text{ g/cm}^3\))
-
شناور شدن یا غرق شدن جسم مکعبی:
ابتدا چگالی جسم مکعبی را محاسبه می کنیم:
جرم (\(m\)): ۱۲ گرم
ضلع مکعب: \(2 \text{ cm}\)
حجم مکعب: \(V = (\text{ضلع})^3 = (2 \text{ cm})^3 = 8 \text{ cm}^3\)چگالی جسم: \(\rho_{\text{جسم}} = m/V = 12 \text{ g} / 8 \text{ cm}^3 = 1.5 \text{ g/cm}^3\)
حالت جسم در هر مایع:
- در مایع A (\(\rho_A = 0.8 \text{ g/cm}^3\)): چون چگالی جسم (\(1.5 \text{ g/cm}^3\)) بیشتر از چگالی مایع A است، جسم در مایع A غرق می شود.
- در مایع B (\(\rho_B = 1.0 \text{ g/cm}^3\)): چون چگالی جسم (\(1.5 \text{ g/cm}^3\)) بیشتر از چگالی مایع B است، جسم در مایع B نیز غرق می شود.
- در مایع C (\(\rho_C = 1.2 \text{ g/cm}^3\)): چون چگالی جسم (\(1.5 \text{ g/cm}^3\)) بیشتر از چگالی مایع C است، جسم در مایع C نیز غرق می شود.
نتیجه: جسم مکعبی در هر سه مایع غرق خواهد شد، زیرا چگالی آن از چگالی هر سه مایع بیشتر است. برای شناور ماندن، چگالی جسم باید کمتر از چگالی مایع باشد و برای معلق ماندن، چگالی جسم باید برابر با چگالی مایع باشد.
نکات طلایی برای موفقیت در حل مسائل فیزیک (فصل اول)
تسلط بر مسائل فیزیک، به ویژه در فصل اول که پایه ای ترین مفاهیم را شامل می شود، نیازمند رویکردی سیستماتیک و توجه به جزئیات است. رعایت نکات زیر می تواند به شما در حل مؤثرتر مسائل کمک کند:
- نکته ۱: اهمیت تبدیل یکاها به دستگاه SI قبل از شروع حل: بیشتر فرمول های فیزیکی در دستگاه بین المللی یکاها (SI) معتبر هستند. همیشه قبل از جایگذاری اعداد در فرمول ها، از هم خوانی یکاها اطمینان حاصل کنید و در صورت نیاز، همه کمیت ها را به یکاهای اصلی SI (متر، کیلوگرم، ثانیه و…) تبدیل کنید. این کار از خطاهای رایج محاسباتی جلوگیری می کند.
- نکته ۲: خواندن دقیق مسئله و استخراج اطلاعات داده شده و خواسته شده: عجله در خواندن مسئله، بزرگترین دلیل اشتباه در حل مسائل است. هر کلمه و عدد در مسئله را با دقت بخوانید، کمیت های داده شده و کمیت های خواسته شده را به وضوح مشخص کنید. می توانید آنها را در یک لیست جداگانه یادداشت کنید.
- نکته ۳: انتخاب فرمول مناسب بر اساس کمیت های داده شده: پس از استخراج اطلاعات، فرمول یا فرمول هایی را انتخاب کنید که شامل کمیت های داده شده و کمیت مجهول باشند. گاهی اوقات نیاز است که چندین فرمول را با هم ترکیب کنید.
- نکته ۴: اهمیت رسم شکل یا نمودار در مسائل خاص: در مسائلی که شامل ابعاد، حرکت یا چگالی اجسام هستند، رسم یک شماتیک ساده یا نمودار می تواند به درک بهتر وضعیت فیزیکی و روابط بین کمیت ها کمک شایانی کند.
- نکته ۵: بازبینی پاسخ نهایی و تطابق با رقم های با معنی: پس از اتمام محاسبات، پاسخ خود را از نظر منطقی بودن بررسی کنید و اطمینان حاصل کنید که تعداد رقم های با معنی در پاسخ نهایی با دقت اندازه گیری ورودی ها همخوانی دارد. این مرحله به اعتبار علمی کار شما می افزاید.
- نکته ۶: تمرین مداوم و مرور مباحث تئوری: فیزیک یک علم عملی است و تنها با حل مسائل متعدد می توان در آن مهارت یافت. همواره پس از مطالعه مباحث تئوری، با حل مسائل متنوع، دانش خود را تثبیت کنید. مرور دوره ای فرمول ها و مفاهیم نیز بسیار مؤثر است.
خلاصه فرمول های کلیدی فصل اول فیزیک دهم
در این فصل، با چندین فرمول و رابطه اساسی آشنا شدید که برای حل مسائل مختلف کاربرد دارند. جدول زیر مروری بر مهمترین این فرمول ها ارائه می دهد:
عنوان فرمول | رابطه ریاضی | توضیحات یکاها |
---|---|---|
چگالی |
|
|
خطای نسبی |
|
|
تبدیل طول (مثال) |
|
|
تبدیل جرم (مثال) |
|
|
تبدیل زمان (مثال) |
|
|
مساحت دایره |
|
|
مساحت کره |
|
|
حجم مکعب |
|
|
نتیجه گیری
فصل اول فیزیک دهم، با موضوع فیزیک و اندازه گیری، سنگی بنا برای تمامی فصول بعدی فیزیک است. درک عمیق مفاهیم بنیادین و تسلط بر مهارت های حل مسئله در این فصل، نه تنها به کسب نمرات بهتر در امتحانات کمک می کند، بلکه زمینه را برای موفقیت در سطوح بالاتر تحصیلی و حتی درک پدیده های روزمره فراهم می سازد. با تمرین مداوم و تحلیل دقیق مسائل، می توانید بنیه فیزیکی خود را به شکلی مستحکم پایه ریزی کنید. مسائل و راه حل های تشریحی ارائه شده در این مقاله، ابزاری قدرتمند برای رسیدن به این مهم هستند.
امیدواریم این مجموعه جامع از چند مسئله فیزیک دهم فصل اول، راهنمای مؤثری در مسیر یادگیری شما باشد. فیزیک، دانشی است که با مشاهده و کاوش آغاز می شود و با تحلیل و حل مسئله به اوج می رسد. هر مسئله ای که حل می کنید، دریچه ای جدید به سوی فهم عمیق تر جهان اطراف شما می گشاید.
فراخوان به عمل
سوالات و نظرات خود را در بخش دیدگاه ها با ما به اشتراک بگذارید. برای دسترسی به گام به گام سایر فصول فیزیک دهم، مقالات ما را دنبال کنید و دانش خود را در فیزیک بیش از پیش تقویت نمایید.