Rating
(3,699)
معنی: هفدهمین حرف الفبای انگلیسی. معانی دیگر: (مخفف: quality factor - الکترونیک)، سازه ی چونی، عامل کیفیت، سازه ی کیو (q factor هم می گویند)، کوارت، ربع، یک ...
Missing: مخبران? | Show results with:مخبران?
خدمات Google واژهها، عبارتها، و صفحههای وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیشاز ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه میکند.
Missing: مخبران? q=
۱. کسی یا چیزی که از او خبر میدهند. ۲. شهرت. ۳. [مقابلِ منظر] درون و باطن شخص. مترادف. ۱. اندرون، داخل، درون ۲. باطن، ضمیر ≠ برون، منظر ۳. شهرت، آوازه، صیت ...
Rating
(3,786)
معنی: خواندن، تعبیر کردن، قرائت کردن، باز خواندن. معانی دیگر: سر هربرت رید (شاعر و سخن شناس انگلیسی)، خوانده شدن، بلند خواندن، (دستگاه های مدرج و غیره) نشان ...
Q، یا q (نام فرانسوی: کو، نام انگلیسی: کیو)، هفدهمین حرف از حروف الفبای لاتین است. در لاتین نویسی فارسی Q برای ق و غ به کار میرود. ... q مخفف queen به معنای ملکه ...
Missing: مخبران? | Show results with:مخبران?
چارک ، ربع 1 قطع 90 درجه از دایره 2 یکی از چهار قسمت ، مانند یک ربع از برد رادیویی چهار مسیره ، ربع ( دایره ) : quadrant.
همه. دیکشنری. مترادف. طیفی. آزاد. +. ترجمه مقاله. گزارشگر. فرهنگ فارسی معین. ( ~ . گَ)(ص فا.)شرح دهنده ، مخبر، خبرنگار. ترجمه مقاله. خرید اشتراک ...
خبر فارسی یک موتور جستجوگر اینترنتی است و هیچ دخالت انسانی ... تبدیل شود. مراسم شام غریبان رئیس جمهور شهید در ... گریه های شدید مخبر در مراسم تشییع امیرعبداللهیان.